عمر و اخذ پول زوری از مردم!( اخذ دیه نامشروع !) گروهى از مردم یمن براى اختلافى که داشتند، بر ابو خراش هذلى صحابى وارد شدند که مردى شاعر بود. ابو خراش ، مشک خود را برداشت و شبانه رفت تا براى پذیرایى از آنها آب بیاورد. مشک را پر از آب کرد و حرکت نمود، ولى قبل از آنکه به آنها برسد، مارى او را گزید. ناچار بسرعت آمد و آب را به آنها داد و گفت : گوسفندتان را طبخ کنید و بخورید و به آنها نگفت که مار او را گزیده است.آنها نیز گوسفند را طبخ کردند و خوردند، صبح هنگام دیدند ابو خراش در حال مرگ است . آنها نیز او را دفن کردند و رفتند. ابو خراش در حال جان دادن ضمن اشعارى ، موضوع را گفت که شب گذشته مار او را گزیده است و از درد آن است که از دنیا مى رود. نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesآذر 1391آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 بهمن 1390 بهمن 1389 Authorsرضا مقیمی باغملکیLinks
شوری سنج اب اکواریوم
LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی |